• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۲۳۲۳۸۲
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۴
اجتماعی
صلی الله علیک یا ابا عبدالله؛

تاسوعا و عاشورا در کربلا چه گذشت

نهم محرم الحرام ۱۴۴۰ هجری قمری سالروز آغاز وقایعی است که قلب تاریخ از بازگویی آن در سوز و گداز است.

تاسوعا و عاشورا در کربلا چه گذشتبه گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ غروب روز نهم محرم ، ابن سعد با سپاهیانش به سمت خیمه‌های امام حسین(ع) رفت، حسین(ع) که به شمشیرش تکیه داده بود در عالم رویا حضرت محمد(ص) پدربزرگش را دید که به او گفت به زودی به وی ملحق می‌شود. حضرت زینب (س) به برادر گفت که لشکر ابن سعد آمده‌ است . امام حسین برادرش حضرت عباس را فرستاد تا از مقصودشان مطلع شود. امام حسین (ع) که از موضوع مطلع شده بود، آن شب را مهلت خواست و به خویشاوندان و حامیانش خطابه‌ای راند.« من خدا را ستایش می‌کنم که ما را به پیامبری محمد مفتخر و قرآن و دین را به ما تعلیم فرمود. من یارانی بهتر از یاران خود و خاندانی مخلص تر از خاندان خود نمی‌شناسم. خدا شما را پاداش دهد. من فردا کشته خواهم شد و شما نیز با من کشته خواهید شد، من از شما می‌خواهم که بروید و اصراری به ماندنتان ندارم . از تاریکی شب استفاده کنید و بروید.»
اما یارانش نپذیرفتند و به بیعت شان وفادار ماندند. حضرت زینب(س) از شدت ناامیدی بیهوش شد. امام حسین(ع) وی را تسکین داد. حسین(ع) آماده جنگ شد. خیمه‌ها را به هم نزدیک کرد و با طناب آنها را به هم بست. تپه‌ای از چوب و نی گرداگرد خیمه‌ها درست کرد تا در موقع لزوم با آتش زدن شان مانع از ورود دشمن به نزدیکی آنها شود. حسین و یارانش تمامی آن شب را به نماز و مناجات پرداختند و جنگ فردا صبح شروع شد.

صبح روز دهم محرم، امام حسین (ع) لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر و سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد . وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمه‌ها، هیزم جمع آوری کنند و هیزم ها را آتش بزنند. خود نیز به خیمه‌ای که قبلا آماده کرده بود رفتند و خود را معطر به مشک کردند ، سپس در حالی که سوار بر اسب بودند و قرآنی به دست داشتند، مناجاتی زیبا با خداوند داشتند و با مردم کوفه نیز سخن گفتند که «خدا ولی اوست و دین را محافظت خواهد کرد.» به مردم سخنان محمد(ص) که وی و حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جایگاه خانواده اش را یادآوری نموده و از آنان خواست تا فکر کنند که آیا کشتن وی، امری مشروع است؟ سپس مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته بودند تا پیششان بیاید، سرزنش نمود و درخواست کرد تا اجازه دهند وی به یکی از سرزمین‌های اسلامی برود که در آنجا امنیتش تأمین باشد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید شود. حسین(ع) در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمی‌کند. امام از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانهٔ اینکه هرگز از معرکه جنگ فرار نخواهد کرد.
حر بن یزید بن ریاحی تحت تاثیر قرار گرفت و به سپاه امام حسین(ع) رفت و کوفیان را به خاطر خیانت به امام سرزنش کرد که البته تاثیری بر روی آنان به وجود نیامد و سر انجام حر در میدان نبرد کشته شد. امام حسین(ع) به اتکای یارانش تا موقعی که تمامی یارانش کشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمی‌جنگید.

ظهر عاشورا؛ اقامه نماز ظهر در محاصره شیاطین؛
ظهر روز عاشورا، امام حسین(ع) و یارانش نماز ظهر را به صورت نماز خوف به جا آوردند. بعد از ظهر، سپاهیان حسین، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. عصر عاشورا شد و زمین کربلا غرق در نیزه و شمشیر و جنازه، از سپاه کوچک حق چیزی باقی نمانده بود، اما هزاران هزار گرگ گرسنه همچنان در لشکر شیطان، منتظر طعمه بودند.
دیگر کسی برای حسین(ع) باقی نمانده بود، حبیب، زهیر، بریر، حر، و دیگر اصحاب به شهادت رسیده بودند، اکبر، قاسم، عون، جعفر، و بقیه جوانان بنی هاشم، حتی علی اصغر شش ماهه نیز جان خود را فدای اسلام کرده بودند، حضرت عباس(ع) بی سر و دست، دور از خیمه‌ها به دیدار خدای خویش رفته بود، امام حسین(ع) به این سو و آن سو نظر افکند، در تمامی دشت پهناور، حتی یک نفر نبود تا از او و حریم رسول خدا(ص) دفاع کند.
امام حسین(ع) با زنان و اهل بیت(ع) وداع کرد ، کودکان و دخترکان دور امام(ع) را گرفته بودند و نمی دانستند آخرین کلام را چگونه بگویند، سکینه، دختر امام حسین(ع) فریاد زد: « پدر جان! آیا تن به مرگ دادی و دل بر رحیل نهادی؟» امام (ع) پاسخ داد: «چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یار و یاوری ندارد.»
امام حسین(ع) با وجود تنهایی و تشنگی، با هزاران هزار سپاهی دشمن ، جنگی دلاورانه کرد، گاه به سمت راست لشکر دشمن حمله می کرد و می خواند:

مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است
و ننگ سزاوارتر از آتش جهنم است
سپس به سمت چپ لشکر حمله می کرد و می خواند:
من حسین پسر علی هستم
که هیچگاه سازش نخواهم کرد
از حریم پدرم دفاع می‌کنم
و بر طریقت پیامبر ره می سپارم

یکی از اهل کوفه روایت کرده است: من ندیدم کسی را که این همه دشمن بر او بتازد و فرزندان و یارانش کشته شده باشند اما اینگونه شجاع و پر جرأت باشد، مردان سپاه بر او می تاختند اما او با شمشیر بر آنان حمله می کرد و لشکر را مانند گله بزی که شیری درنده در آن افتاده باشد پراکنده و تار ومار می‌ساخت، سپس به جای خویش بازمی گشت و می گفت: « لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم»

عمر سعد بر لشکریانش فریاد کشید: وای برشما! آیا می دانید با چه کسی کارزار می کنید؟ این فرزند علی و پسر کشنده قهرمانان عرب است، دسته جمعی و از تمام جهات بر او حمله کنید. عمر سعد به چهار هزار تیرانداز سپاه دستور داد که از هر سوی بر امام تیر بیاندازند و عده‌ای نیز با سنگ به حضرت حمله کنند.

در برخی روایات آمده است که پس از شهادت ، بیش از یک هزار زخم بر تن امام بود، امام حسین(ع) کشته و مجروح و خسته، اندکی ایستاد تا نفسی تازه کند و دمی از خستگی جنگ بیاساید، در این لحظه یکی از دشمنان سنگی زد که به پیشانی حضرت اصابت کرد و خون بر صورت وی جاری شد، امام خواست آن خون را پاک کند که تیری سه شاخه و زهر آلود بر سینه و قلب حضرت نشست، امام حسین(ع) گفت: «بسم الله و بالله و علی مله رسول الله» و سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا تو میدانی این قوم مردی را می کشند که روی زمین پسر پیغمبری غیر از او نیست.» آنگاه تیر را گرفت و از پشت بیرون کشید، خون مانند ناودان بیرون جست، پس امام(ع) دست خود را از آن خون پر کرد و به سوی آسمان پاشید، حاضران می گویند حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت و ازآن لحظه، آسمان کربلا سرخ شد.
سپس امام حسین(ع) دوباره دست خود را از آن خون پر کرد و صورت و محاسن خویش را با آن آغشته نمود و فرمود:« جد خود رسول الله را اینچنین خضاب شده دیدار می کنم و از دست اینان به او شکایت می کنم» عده ای از پیاده نظام دشمن، دور امام حسین(ع) را گرفتند، یکی از آنان با شمشیر به حضرت زد که بر اثر آن کلاه امام دریده شد و تیغ به سر مبارک وی رسید و خون روان گشت.

گودال قتلگاه و حرف آخر سیدالشهداء به کوفیان:
« اگر دین ندارید لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید»
سپس شمر با عده‌ای از سپاهیان دشمن به سوی خیمه گاه حمله کردند، شمر خواست که آن خیمه‌ها را به آتش بکشد، امام حسین(ع) سر برداشت و آن جمله تاریخی خویش را بر زبان آورد که: « اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی ترسید، لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید» آنگاه خطاب به فرماندهان لشکر یزید گفت: « اهل و عیال مرا از دست سرکشان و بی خردان خود حفظ کنید»، سپاه دشمن به امام حسین(ع) نزدیک شد و دایره محاصره را بر وی که از شدت زخم‌ها و تشنگی، تاب و توان نداشت تنگ‌تر و تنگ تر کرد.

زرعه بن شریک به حضرت امام حسین(ع) نزدیک شد و شمشیری به دست چپ آن حضرت زد، سپس شخص دیگر از پشت، تیغ بر شانه امام (ع) وارد آورد که حضرت از شدت آن ضربت، با صورت بر خاک افتاد، این دو ملعون عقب نشستند، در حالی که امام(ع) افتان و خیزان بود؛ گاه به مشقت از جای برمی خواست ولی دوباره بر زمین می افتاد.
سنان بن انس بر امام حمله کرد و با نیزه خویش بر پشت امام(ع) زد، آنقدر سخت که نوک نیزه از سینه حضرت بیرون آمد، امام (ع) در گودال قتلگاه افتاد و واپسین راز ونیاز خود با خدای خویش را آغاز کرد و هرچه می گذشت زیباتر و بر افروخته تر می شد.
دژخیمان، همچون گرگان گرسنه، دور امام حلقه زدند تا به خیال خود کار را تمام و حق را برای همیشه ذبح نمایند، حضرت زینب(س) که دیگر صدای تکبیر و لا حول ولا قوه امام(ع) را نمی شنید فهمید که ماه فاطمه در محاق فرو رفته است؛ پس از خیمه‌ها بیرون دوید در حالی که شیون می کشید: «وااخاه؛ وا سیدا، وا اهل بیتا! ای کاش آسمان بر زمین می افتاد! ای کاش کوه‌ها خرد و پراکنده بر دشت می ریخت...» و خود را به تلی(تپه ای) مشرف بر گودال رساند و آن صحنه دلخراش را مشاهده کرد.

عمرسعد ظاهر شد و حضرت زینب به او گفت: «وای برتو ای عمر!، آیا اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟»، قطرات اشک عمر سعد بر گونه اش جاری شد اما پاسخی نداد و روی از زینب برگرداند. حضرت زینب(س) فریاد زد:« وای برشما! آیا مسلمانی میان شما نیست؟» هیچ کس جواب نداد.

شمر بر سر یارانش فریاد کشید: «چرا این مرد را منتظر گذاشته‌اید؟!» و خواست که یکی از آنان کار را تمام کند. خولی بن یزید با شتاب از اسب فرود آمد تا سرمبارک آن حضرت را جدا کند، اما تا به امام حسین(ع) نزدیک شد بر خود لرزید و نتوانست، شمر گفت:« بازوی تو ناتوان باد! چرا می لرزی؟» آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام حسین(ع) رهسپار قتلگاه شد.
نبرد به پایان رسید و سربازان ابن زیاد رو به غارت آوردند. لباس‌های حسین، شمشیر و اثاثیه‌اش، کفش ها و روپوش یمانی‌اش همگی غارت شدند. همچنین زیورآلات و چادر زنان .
امام زین العابدین (ع) که بیمار بود در یکی از خیمه‌ها بود و شمر می‌خواست او را بکشد اما ابن سعد مانع شد و اجازه نداد کسی به خیمهٔ وی وارد شود.

۱۰ نفر داوطلب شدند که بر بدن پر زخم حسین (ع) اسب بتازانند تا آخرین هتک حرمت را به وی کرده باشند. بعد از اینکه ابن سعد محل جنگ را ترک کرد، اسدیان روستای القاظریه بدن امام حسین (ع) را به همراه دیگر کشتگان، در همان محل وقوع کشتار دفن نمودند. سر امام حسین (ع) به همراه سر دیگر هاشمیان به کوفه و دمشق برده شد.

« صلی الله علیک یا ابا عبدالله » 

یادداشت از فهیمه علیمردانی
 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
کشف محموله ۴ میلیارد تومانی برنج احتکاری در لنگرود
هیچ تهدید جدی یا هواپیماربایی موفقی انجام نشده است
درخواست زلنسکی از ترامپ برای تضمین‌های امنیتی بلندمدت
آغاز دومین المپیک بازی‌های فکری دانشجویان ایران 
تحصیل مجازی دانش‌آموزان برخی مدارس استان مرکزی در نهم دی
بازدید معاون رئیس جمهور از طرح بزرگ سیمرغ اسلامشهر
تجمع ضد صهیونیستی در پاریس
انتخاب رئیس مجلس عراق
ساخت مدارس نمونه دولتی در شهرستان های روانسر و ثلاث باباجانی کرمانشاه تصویب شد
ناکارآمدی چادر‌ها در برابر سرما و باران غزه
شکست تیم شهرداری گرگان مقابل گلنور اصفهان
صادرات یک میلیارد دلار محصول به ۹۲ کشور جهان
با ورزشکار سمنانی قهرمان بوچیا آشنا شوید ...
برگزاری جشنواره تئاتر منطقه‌ای خلیج فارس معلولان در یاسوج
الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول در کشور
تقویت آمادگی ، آموزش و ارتقای سلامت جامعه در شهرستان‌های گیلان
جلسه آموزشی اهدای عضو در رضوانشهر
اوکراین اقامتگاه پوتین را هدف قرار داد
قهرمانی گلستان در مسابقات کبدی بزرگسالان کشور
برگزاری نماز وحدت مدیران روسای ادارات شهرستان آبادان
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
واریز سود سهام عدالت در بیست و هفتم دی
تلاش کنگره آمریکا برای پس گیری قدرت از ترامپ
فریدونشهر برفی‌ترین منطقه نصف جهان
نمایش اقتدار پرتاب سه ماهواره ایرانی به فضا در قاب تلویزیون
تعطیلی برخی مدارس آذربایجان غربی در ۸ دی ماه
درگذشت حضرت آیت‌الله سید علی شفیعی نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان رهبری
رد درخواست سروش رفیعی در کمیته استیناف
پرتاب سه ماهواره ایرانی به فضا
واریز سود سهام عدالت همزمان با عید مبعث
پخش زنده پرتاب سه ماهواره ایرانی به فضا در کانون پرورش فکری اهواز
افزایش ۲۰درصدی حقوق‌کارمندان درلایحه بودجه اصلاح شود
مشکلات ساختاری اقتصاد؛ علت التهابات ارزی
ایران در جمع ۱۰ کشور برتر جهان در چرخه کامل فناوری فضایی
ارومیه با افزایش ۳ منطقه و ۱۴ ناحیه رسماً به جمع کلان‌شهر‌های کشور می‌پیوندد
هشدار نارنجی بارش برف و باران در۱۳ استان
اجرای پویش ملی «پیام امید ما از فضا»  (۹ نظر)
وعده وزیر اقتصاد برای ایجاد آرامش اقتصادی و معیشتی مردم  (۶ نظر)
تشکیل پرونده قضایی برای ۳ مدیر خراسان جنوبی  (۴ نظر)
چتر باران ، فردا در فارس گسترده تر می شود  (۱ نظر)
پیش‌بینی هواشناسی تا سه‌شنبه، برف و باران و وزش باد  (۱ نظر)
کشف موتورسیکلت‌های ۳۰ میلیاردی قاچاق در لامرد  (۱ نظر)
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله شفیعی  (۱ نظر)
سایت ۷۰ هکتاری نهضت ملی مسکن ماهدشت آماده بهره‌برداری می‌شود  (۱ نظر)
شهادت مرزبان کهگیلویه‌ و بویراحمدی در کردستان حین ماموریت  (۱ نظر)
پرتاب ۳ ماهواره بومی زمینه‌ساز تقویت امید و انگیزه بین جوانان  (۱ نظر)
هفتم دی، تکرار ما می‌توانیم در علوم فضایی  (۱ نظر)