برای ترامپ در بر همان پاشنه سابق می چرخد

با ظهور و شیوع کرونا که بیش از همه خود امریکا را درگیر کرده و تاکنون بیش از 100 هزار کشته و بیش از 4 تریلیون دلار هزینه بر دوش دولت امریکا گذاشته که طبق برخی محاسبات به 10 تریلیون دلار نیز قابل افزایش است، این سوال وجود داشت که آیا این بحران تغییری در رویکرد یکجانبه گرایی مطلق دولت ترامپ و راستگرایان حاکم بر آن ایجاد خواهد کرد یا نه؟ 
این سوال از آن جهت مطرح می شود که دلایل و نشانه های قابل تاملی در خصوص وجود ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم بین گسترش افراطی و بیمارگونه رویکرد یکجانبه گرایی امریکا بعد از به قدرت رسیدن ترامپ و آخر الزمانی های حاکم بر کاخ سفید در امریکا  و تضعیف تلاش های بین المللی برای مقابله با ظهور و شیوع بیماری کرونا مشاهده می شود. اگر ویروس کرونا منشاء طبیعی داشته باشد که از جهش ژنتیکی برخی از حیواناتی همچون خفاش پدید آمده باشد در این صورت منشاء و ریشه اصلی آن را باید در تغییر و تحولات زیست محیطی پیدا کرد که در نتیجه عملکرد مخرب نظام سرمایه داری در طی قرون گذشته و امتناع  برخی دولت ها صنعتی و در راس آن امریکا از عمل به تعهدات خود در قبال پیمان های زیست محیطی حاصل شده است که با خروج دولت ترامپ از پیمان زیست محیطی پاریس به اوج خود رسید. 
اما اگر همچنانکه برخی از شواهد نشان می دهد منشاء کرونا آزمایشگاهی و دست ساز انسانی بوده باشد باز در اینجا نیز نقش امریکا و دولت راستگرای ترامپ آشکار و پر رنگ تر می شود زیرا در دوره ترامپ امریکا بودجه نظامی خود را به نزدیک 700 میلیارد دلار افزایش داد و در عین حال جنگ تجاری بی سابقه ای را علیه  دشمنان، رقباء ،و حتی متحدان خود به مرحله اجرا گذاشت و آنها را به واکنش واداشت. در واقع کرونا از بطن همین جنگ ظهور کرد و اینکه امریکا و دولت ترامپ ، چین را قصور و تعلل و یا دادن اطلاعات نادرست در خصوص این بیماری متهم می کند در این چارچوب معنی پیدا می کند. 
البته چینی ها پاسخ  های لازم را به اتهامات امریکا و ترامپ داده اند اما آنچه که مشخص است اینکه امریکا و دولت ترامپ نیز خیلی با تاخیر برای مقابله با بیماری کرونا وارد عمل شدند و چند ماه طول کشید که به خطر ناک بودن ویروس کرونا باور و اطمینان پیدا کنند. یکی از دلایل این تاخیردر باورهای فلسفی وسیاسی جناح حاکم بر دولت ترامپ ریشه دارد که بیشتر بر آموزه های رئالیسم تهاجمی مبتنی است. این مکتب سیاسی همانند سایر نحله های رئالیسم ، تهدیدها را بیشتر سخت افزاری می داند و بر توسعه و تقویت نظامی برای مقابله با تهدیدها تاکید دارد. حال آنکه ظهور و شیوع ویروس کرونا این باور فلفسی و سیاسی را به چالش کشید و یکبار دیگر ابعاد غیرنظامی تهدید و راهکارهای مقابله با آن را به بشریت یاد آوری کرد. 
با این حال رویکرد ترامپ از جمله خروج از سازمان بهداشت جهانی و تعلیق کمک های امریکا به این سازمان نشان داد که ترامپ و راستگراهای حاکم بر آن هنوز پیام های کرونا را درک نکرده  و یا اینکه خود را به نفهمی و خواب زده اند و چنین برخورد سماجت گونه تنها هزینه ها و خسارت ها را بیشتر می کند و با توجه به اینکه این بیماری حد و مرزی نمی شناسد لذا بخشی از این هزینه ها که می تواند تلفات جانی باشد بر دوش سایر دولت و ملت ها می افتد. لذا تنها این مردم امریکا نیست که برای افکار و ایده های افراطی و نامتعارف جناح حاکم بر امریکا هزینه می پردازد بلکه  این عملا جامعه جهانی است که بخش عمده این هزینه را متقبل می شود و لذا قاعدتا نمی تواند و اصولا نباید در قبال آن بی تفاوت بماند. 
-------------------------------------
احمد کاظم زاده