لزوم تغییرات بنیادی در دکترین نظامی و اقتصادی برای توازن بخشی در جنگ اقتصادی
در شرایطی که ایران در معرض جنگ اقتصادی همه جانبه قرار گرفته, در چارچوب اصل حق دفاع مشروع مجاز است که در برابر رویکرد تهاجمی دشمنان به هر اقدامی متوسل شود.
اگر این فرض پذیرفته شود که ایران در معرض جنگ اقتصادی همه جانبه قرار دارد که البته تا حد زیادی درست است در این صورت این سوال مطرح است که آیا اقدامات لازم برای مقابله با این جنگ بکار گرفته شده است یا هنوز کاستی های زیادی در این زمینه وجود دارد ؟ و اینکه اگر بناست طرف یا طرف های متخاصم از اهرم های فشاری چون تحریم و جنگ اقتصادی استفاده کنند که در آنها از مزیت نسبی و یا مطلق برخوردارند آیا طرف یا طرف های مدافع نباید از ابزارها و حربه هایی استفاده کنند که در آنها مزیت و برتری دارند؟
نمی توان انتظاری جز پاسخ مثبت به این سوال ها داشت چرا که طرف یا طرف های متخاصم از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و در این مسیر از همه ابزارهای ضد انسانی ولو تحریم های غیرنظامی دریغ نمی کنند و حتی به بیماران نیز آن هم در شرایط کرونایی رحم نمی کنند و ائتلافی نیز تشکیل داده اند و در چنین وضعیتی طرف یا طرف های مدافع و در صدر آن ایران به هر اقدامی که متوسل شود بی تردید جنبه و ماهیت تدافعی دارد و در چارچوب اصل حق دفاع مشروع قابل دفاع است.
به نظر می رسد نخستین اقدامی که باید در دستور کار قرار گیرد لزوم تغییر استراتژی تدافعی ایران است که اساس دکترین دفاعی ایران را تشکیل می دهد. حداقل دو عامل لزوم ایجاد چنین تغییری را ضرورت می بخشد: نخست اینکه طرف های متخاصم ایران و محور مقاومت شامل تجدیدنظرطلبان حاکم بر امریکا، فلسطین اشغالی، عربستان و ابوظبی طی چند سال گذشته و به طور مشخص بعد از به قدرت رسیدن ترامپ عمدتا از آموزه های رئالیسم تهاجمی برای پیشبرد اهداف و برنامه توسعه طلبانه خود استفاده کرده اند و عملا رویکرد تهاجمی را در دستور کار خود قرار داده اند و لذا برای برقراری موازنه در برابر این رویکرد چاره ای جز اتخاذ رویکرد مشابه وجود ندارد.
دوم اینکه هرچند ایران همواره خود را به دکترین تدافعی متعهد کرده اما طرف های متخاصم در تبلیغات خود برای توجیه رویکردها و رفتارهای تهاجمی خود و همچنین به منظور بسترسازی برای ائتلاف صهیونیستی ، سعودی و اماراتی و در راستای پروژه ایران هراسی همواره کوشیده اند از ایران تصویری از بازیگر تهاجمی به تصویر بکشند و لذا به قول معروف ایران هم چوب را می خورد و هم پیاز را و برای کار نکرده هزینه می پردازد. بر این اساس در گام نخست تغییر دکترین ایران از تدافعی به تهاجمی ضروری به نظر می رسد که این خود به خود لزوم ایجاد تغییرات در ابعاد سیاست داخلی و خارجی را نیز ایجاد می کند و در این راستا آنچه که به حوزه اقتصاد مربوط می شود این است که در شرایط جنگ اقتصادی دیگر نمی توان به دست نامرئی بازار اطمینان و دلخوش کرد چرا که بازارها در وضعیت به هم پیوسته کنونی مستقل نیستند و به راحتی از سوی عناصر داخلی و خارجی دستکاری می شوند و لذا باید برنامه ریزی شده عمل کرد بخصوص آنکه طرف های متخاصم تمام تلاش خود را بکار گرفته اند تا هر طوری شده کماکان ترامپ را به قدرت برسانند ولو اینکه نتیجه آن بروز جنگ داخلی در امریکا باشد و این به روشنی درسخنان ترامپ در اولین مناظره انتخابات ریاست جمهوری پیدا بود.
------------------------------------
احمد کاظم زاده